للمساهمة في دعم المكتبة الشاملة

فصول الكتاب

<<  <  ج: ص:  >  >>
رقم الحديث / الرقم المسلسل:

آداب دلرا از خطور اغيار نكَاه داشتن است، جه خير جه شر، هردو برابراست در حجاب بودن ازحق سبحانه؛ وميفرموده اندكه: حق بيغامبر خود را طريقة مراقبة تعليم كرده است، آنجاكه ﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ﴾ [يونس: ٦١] اصل مسألة اينست.

حق سبحانه فرموده وحضرت رسالت را تعليم كرده؛ خلاصة امر اينست كه بجناب حق مشغول باشيد، حق سبحانه به بنده ازهمه جيزها نزديكتر است، واز نزديكـ كَفتن هم برتر است، جراكه درحال قرب نه آنست كَوئي به او نزديك شدم يا ازو عبارتي توانى كرد؛ قرب آنست كه تو درو كَم شوى خودرا وغير خود را كَم كنى وهيج نداني كه كجا بودي واز كجا آمدي؟ ومطلق ازوعبارت نتواني كرد؛ يكي بيش بزركَى خبر آوردكه فلان شيخ ازقرب سخن ميكند، آن بزركَـ ويرا كَفت: جون بآن شيخ رسى بكَوى: اينجاكه ما ئيم قرب قرب بعد بعد است، قرب عبارت ازنابودن تست، آنجا عبارت كجا كَنجد؟

قرب ني بالا وبستي رفتن است … قرب حق ازقيد هستي رستن است

وميفرموده اندكه: جون ذكر مجرد از لباس حروف وصوت وعربي وفارسي شود ومجرد زجميع جهان، آنزمان بمقام شجريت رسد وطالب همه وقت ازوي برتواند خورد؛ قوله تعالى: ﴿تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾ [إبراهيم: ٢٥] ذكر جون حبة ايست كه شجره معرفت ازوي ميرويد كما قال الله تعالى: ﴿مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ﴾ [إبراهيم: ٢٤] همجنانكه شجرة از حبة سرميزند توحيد صرف كه مجرد از لباس حرف وصوت است وعربي وفارسي وشكل ولون وكيف وكم، ومجرد از جميع جهات از مضمون اين كلمة ظاهر ميشود.

<<  <  ج: ص:  >  >>