كتاب كتائب أعلام الأخيار من فقهاء مذهب النعمان المختار

بس حكايت كرد كه: "يك نوبت در خلوت جنيد قدّس الله تعالى سرّه بودم واز خلوت وي ذوق تمام ميرسيد به سبب جنيد كه در آن خلوت بوده بود. بيرون آمدم وبه سر خاك أو رفتم. آنجا آن ذوق نيافتم. اين معني را با خدمت شيخ قدّس سره بكَفتم. فرمود كه: آن ذوق به سبب جنيد يافتي يا نه؟ كَفتم: بلي. كَفت: در موضعي كه در عمر خود بيداست كه جند نوبت آنجا بوده باشد وقتي كه ذوق حاصل ميشود در بدني كه جندين سال دايم با أو صحبت داشته بود اولي باشد كه ذوق بيشتر حاصل شود.

اما شايد كه به سبب مشغولي حس بر سر خاك در توجه تقصيري افتاده باشد. آخر در خرقهاي كه أهل دلي بوشيده باشد ذوق آن مشاهده ميتوان كرد وبدن از خرقه نزديكتر است، وفوايد زيارت بسيار است. كسي اينجا توجه كند به روحانيت مصطفي ﷺ فايده يابد، اما اكَر به مدينه رود روحانيت مصطفي ﷺ از رفتن أو ورنج راه أو باخبر باشد، وجون آنجا رسد، به حس ببيند روضه باك آن حضرت را وبكلي متوجه شود. فايده آن را با فايده اين جه نسبت؟ واهل مشاهده را اين معني تحقيق باشد"] (١).

ومن أعزة أصحابه وخلفائه أبو البركات تقي الدِّين علي الدوستي السِّمناني، [و] الشَّيخ شرف الدِّين محمود بن عبد الله المرزوقاني، وكان الشَّيخ علاء الدولة في عصر كمال الدِّين عبد الرازق مريد الشَّيخ نور الدِّين عبد الصمد النظيري.

* * *

(١) ساقطة من: ع.