للمساهمة في دعم المكتبة الشاملة

فصول الكتاب

<<  <  ج: ص:  >  >>
رقم الحديث / الرقم المسلسل:

ما به طبل وى ذوق ميكنيم". همة أصحاب انصاف دادند وآفرين كردند. جماعتي از خدمت مولوي التماس امامت كردند و خدمت شيخ صدر الدين قونيوى نيز در آن جماعت بود. كَفت: "ما مردم ابداليم، به هر جايى كه ميرسيم مينشينيم وميخيزيم. امامت را ارباب تصوف و تمكين لايقاند". به خدمت شيخ صدرالدّين اشارت كردتا امام شد، فرمود: "مَنْ صَلّى خَلْفَ إِمَامٍ تَقّيٍ فَكَأَنَّمَا صَلّى خَلْفَ نَبِيٍّ". روزي در مجلس وى، حكايت شيخ أوحد الدِّين كرماني كردندكه: "شاهد باز بود، اما باكباز بود. خدمت مولوي فرمود كه "كاش كردي و كذشتي".

أي برادر بينهايت دركَهيست … برهر آنجه ميرسي بروي مايست

روزى ميفرمود كه: "آواز رباب صرير باب بهشت است كه ما ميشنويم". منكرى كَفت: "ما نيز همان آواز ميشنويم، جون است كه جنان كرم نميشويم كه مولانا؟ " خدمت مولوي فرمود: "كَلّا وحاشا! آنجه ما ميشنويم آواز باز شدن آن در است وآنجه وى ميشنود آواز فراز شدن".

وفرموده است كه: "كسى به خلوت درويشي درآمد. كفت: جراتنها نشستهاى؟ كفت: اين دم تنها شدم كه تو آمدي، مرااز حق مانع آمدى".

وفرموده است كه: "آزاد مرد آن است كه از رنجانيدن كسى نرنجد وجوانمرد آن باشد كه مستحق رنجانيدن رانرنجاند".

مولانا سراج الدّين قونيوى صاحب صدر وبزركَ وقت بوده، اما با خدمت مولوي خوش نبوده. بيش وى تقرير كردند كه مولانا كَفته است كه: "من با هفتاد وسه مذهب يكيام". جون صاحب غرض بود خواست كه مولانا را برنجاند وبى حرمت كند. يكى را از نزديكان خود كه دانشمندى بزركَ بود، بفرستاد كه: "بر

<<  <  ج: ص:  >  >>