خوش خوش قد تو غيرت سرو چمن شد. وزنه مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع بحر چهارم رمل مسدس. خوش قد تو غيرت سرو چمن شد. وزنه فاعلاتن سه بار بحر پنجم رمل مسدس محذوف. خوش قد تو غيرت سرو چمن. وزنه فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بحر ششم رمل مثمن محذوف. خوش قد تو غيرت سرو چمن شد شاه من. وزنه فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن. بحر هفتم سريع. خوش قد تو غيرت سرو چمن. وزنه مفتعلن مفتعلن فاعلن بحر هشتم هزج وجزء آخر مجبوب. قد تو غيرت سرو چمن شد شاه من. وزنه مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن فعل بحر نهم هزج مسدس. قد تو غيرت سرو چمن شد. وزنه مفاعيلن مفاعيلن فعولن بحر دهم هزج مختلف الزحاف مجزو. خوش خوش قد تو سرو چمن شد. وزنه مفعول مفاعيلن مفعول كذا في جامع الصنائع ودر مجمع الصنائع گويد لاحق است بمتلون دو قسم اوّل نظمي است كه چون بعضى الفاظ از آن بيندازند بيت بوزن ديگر گردد واز اين جمله است محذوف ومنقوص دوم نثري است كه چون حروف بعضى الفاظ او به ديگرى وصل كنند بطريق نظم خوانده شود حضرت امير خسرو اين را نظم النثر خوانده. (٢) نزد شعرا آنست كه در مصراع دوم سببي زياده تر شود از مصراع اوّل چنانچهـ اعتدال مصراعين. مفقود شود وزيادتي پيدا بود كذا في جامع الصنائع. ونزد اهل هيئت اسم كره است مختلفة الثخن كه در افلاك كواكب سيارة حادث شود وبعضي فلك متمم بروي اطلاق نيز كنند ويجيء في لفظ الفلك.